بخشی از متن تحقیق:
مقدمه:
جمعيت و مناسبات توليد، پيوندي ناگسستني به يكديگر دارند كه ميتوانند با تاثير متقابل بر يكديگر نقش موثری در تعادل طبيعت و اكوسيستم داشته و بالعكس در بهرهبرداري بي رويه از شرايط محيطي و طبيعي، تعادل لازم را از بين ببرند.
تكيه بر منابع طبيعي در جهت تأمين غذا، رعايت اصول حفظ آب و خاك و گياه را ميطلبد. پيدايش راهكارهاي بهرهبرداري بهينه و پيشرفت تكنولوژي، امكان بهرهوري حداكثر از حداقل مناسبات توليد را ممكن ساخته، ليكن در اين راستا، آموزش و ترويج، و آگاهي رساندن به صورت دانش بومي به بهرهبرداران، روند ارتقاء فرهنگ و استفاده از امكانات محيط زندگي است تا بلكه دچار قهر طبيعت نگرديده، از رحمت ها و نعمات خدادادي، آب بارندگي و خاك حاصلخيز بهره كافي ببرند.
مناطقي كه از ديرباز تحت استفاده ساختار جوامع دهقاني و شباني قرار گرفته، در درازمدت توان اكولوژيكي را از دست داده، نياز به برنامهريزي اصلاحي دارند. علاوه بر مسائل طبيعي و حوادث غيرمترقبه، دستمايه فعاليتهاي زير بنايي، شناخت جامعه بهرهبردار و فعاليتهاي انساني مناطق است. اين مهم از شناسائي ساكنان عرصه بعنوان عاملين اجرائي و ...
----------------------------